The emanations of a rebellious brain

hi Idk what to say, I write sometimes lol

The emanations of a rebellious brain

hi Idk what to say, I write sometimes lol

musim semi

Friday, 2 December 2022، 04:35 PM

امروز بهت پیام دادم و بابت فراموش کردن تولدت معذرت خواستم
کاش خودت میفهمیدی که چقدر خیالمو راحت کردی و چقدر بهم دلگرمی دادی
میدونی،
همیشه وقتی بعد یه مدت نسبتا طولانی با ینفر حرف نمیزنم رفتار اون آدم باهام عوض میشه.
ولی تو هنوزم همونی هستی که روز اول دیدم
همونقدر همراه
همونقدر دلگرم
کاش میتونستی اونجوری که من میبینمت خودتو ببینی.
کاش خودت میدیدی چجوری وسط اونهمه سیاهی که دارم توش غلت میزنم تونستی کورسوی امید بشی.
همیشه همین بودی!
شاید زمان زیادی از دوستیمون نگذشته باشه ولی ما باهم "بزرگ" شدیم.
 دوباره یاد اون بازه زمانی افتادم که جز همدیگه هیچکسو نداشتیم و همو دلداری میدادیم و اشک میریختیم.
تاحالا کسی بهت گفته چقد خوب دلداری میدی؟
تو تنها کسی هستی که حتی موقع چت باهاش احساس نزدیکی میکنم.
میدونی چیه، به اون کسی که قرار معشوقت باشه حسودیم میشه...
چون خیلی خالصانه عشق میورزی
کاش لیاقتتو داشته باشه.


بمونه به یادگار
11آذر1401
 

22/12/02
Voronica Yang

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی